جدول جو
جدول جو

معنی پایه پایه - جستجوی لغت در جدول جو

پایه پایه
پله پله، کنایه از درجه به درجه
تصویری از پایه پایه
تصویر پایه پایه
فرهنگ فارسی عمید
پایه پایه(یَ / یِ یَ / یِ)
پلّه پلّه. اندک اندک. تدریجاً:
چو خواهی کسی راهمی کرد مه
بزرگیش جز پایه پایه مده.
اسدی.
در تأنی گوید ای عجول خام
پایه پایه برتوان رفتن ببام.
مولوی
لغت نامه دهخدا
پایه پایه
پله پله اندک اندک بتدریج
تصویری از پایه پایه
تصویر پایه پایه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
جامه یا پارچه یا چیز دیگر که بیشتر جاهای آن دریده و ازهم گسیخته باشد، پاره پار، پارپار، تکه تکه، لخت لخت، ریش ریش
فرهنگ فارسی عمید
(پَ جَهْ یَ/ یِ)
پنجاه پایه. پنجاه پله:
بی بدل صدری ورای تو بدل داند زدن
تخت پنجه پایه بر اعدا به چاه شست باز.
سوزنی.
که خواند تختۀ عصیان تو که درنفتاد
ز تخت پنجه پایه به چاه پنجۀ باز.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
جای پا قدم، جانب پای طرف پای مقابل سرگاه، درگاه کفش کن مقدم البیت صف نعال مقابل پیشگاه، پیشگاه تخت مسند، پایاب، پایه اساس، جایگاه مقام منصب مکانت رتبه حد درجه، جای محل، آخور ستورگاه پاگاه طویله اصطبل، مزد حق القدم. -11 اصل و نسب. یا اهل پایگاه. اهل مرتبه. یا پایگاه هوایی. محل و جای برای فرود آمدن هواپیما (مخصوصا هواپیماهای نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنجه پایه
تصویر پنجه پایه
پنجاه پله پنجاه پایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
ریش ریش، تکه تکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
از همه جا دریده، قطعه قطعه، تکه تکه، اندک اندک، رفته رفته، کم کم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رویه پایه
تصویر رویه پایه
سطح
فرهنگ واژه فارسی سره
طبقه طبقه، قشردار، ورقه ورقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بخش بخش، تکه تکه، چاک چاک، شرحه شرحه، قسمت قسمت، قطعه قطعه، لخت لخت، مرقع، مندرس
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
ممزّقةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
Ragged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
déchiré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
صدای سرفه های پی در پی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
strappato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
kupasuka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
рваный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
zerrissen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
порваний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
podarty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
پھٹا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
ফাটা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
yırtık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
rasgado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
찢어진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
ぼろぼろの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
קרוע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
फटा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
破烂的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
ขาด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
gescheurd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پاره پاره
تصویر پاره پاره
rasgado
دیکشنری فارسی به پرتغالی