پنجاه پایه. پنجاه پله: بی بدل صدری ورای تو بدل داند زدن تخت پنجه پایه بر اعدا به چاه شست باز. سوزنی. که خواند تختۀ عصیان تو که درنفتاد ز تخت پنجه پایه به چاه پنجۀ باز. سوزنی
پنجاه پایه. پنجاه پله: بی بَدَل صدری ورای تو بَدل داند زدن تخت پنجه پایه بر اعدا به چاه شست باز. سوزنی. که خواند تختۀ عصیان تو که درنفتاد ز تخت پنجه پایه به چاه پنجۀ باز. سوزنی
جای پا قدم، جانب پای طرف پای مقابل سرگاه، درگاه کفش کن مقدم البیت صف نعال مقابل پیشگاه، پیشگاه تخت مسند، پایاب، پایه اساس، جایگاه مقام منصب مکانت رتبه حد درجه، جای محل، آخور ستورگاه پاگاه طویله اصطبل، مزد حق القدم. -11 اصل و نسب. یا اهل پایگاه. اهل مرتبه. یا پایگاه هوایی. محل و جای برای فرود آمدن هواپیما (مخصوصا هواپیماهای نظامی)
جای پا قدم، جانب پای طرف پای مقابل سرگاه، درگاه کفش کن مقدم البیت صف نعال مقابل پیشگاه، پیشگاه تخت مسند، پایاب، پایه اساس، جایگاه مقام منصب مکانت رتبه حد درجه، جای محل، آخور ستورگاه پاگاه طویله اصطبل، مزد حق القدم. -11 اصل و نسب. یا اهل پایگاه. اهل مرتبه. یا پایگاه هوایی. محل و جای برای فرود آمدن هواپیما (مخصوصا هواپیماهای نظامی)